مدح امام زمان عج الله تعالی فرجه
عشق رختیست که بر قامت جان دوختهایم این متاعی است که جان داده و نفروختهایم ترس از فقر ونداری دو جهان در ما نیست عشق رزقیست که تا آخرت اندوختهایم عشق مشقی ست که هرشب بنویسیم علی عشق درسیست کز آن زیستن آموختهایم عشق یعنی علی و آل علی دیگر هیچ شعلۀ هستی از این عشق بر افروختهایم یـازده بـار عـلی بعـد عـلی آمده است یازده مرتبه از عشق عـلی سوختهایم گرچه در هردوجهان عشق به معنای علی است او همانی ست که جا در دل ایمان دارد عـاشق عـاقـل و دیـوانه فـراوان دارد او همانی ست که از آل علی دل برده جان زهراست که جا در دل جانان دارد گرکه شانه بکـشد سیـل بلاکـش ریزد سر هر زلف خمش حلقه رنـدان دارد هر که رفته به تماشای نگاهـش گـفته جای چشمش به خدا مصحف قرآن دارد اوهمانی ست که هر چند ندیـدند او را یک جهان آن قد و بالاش مسلمان دارد خـبــر آمـدنـت را کـه مـلائـک دادنـد خـبـر آمـد گـل بـیخـار بـه دنـیـا آمـد عـاشـقـان حـضرت دلـدار به دنـیا آمد کُـلُـهُـم نـور نـبـیانـد پـسرهـای عـلـی آخـریـن احـمـد مـخـتـار بـه دنـیـا آمـد یازه زادۀ زهـرا همه شیـرند و کـنون آخــریـن حـیــدر کـرار بـه دنـیــا آمـد گرحسین بن علی سبط نبی شیرین است او حـسیـنـی ست که نه بار به دنیا آمد سیزده کعـبه به دور سر او میگردند نـقـطـۀ مـرکـز پـرگـار بـه دنـیــا آمـد اینکه از عشق رخش عشق به فریاد آمد عطر نرگس شدی و نیست از این بو خوشتر حلقۀ دام بلا نیست از این مـو خوشتر سوی چشمان شما کعبه به پا کرده نماز قبلهای نیست به والله از این سو خوشتر نه غلط گفته هر آنکس که بهشتت گفته کی بهشت است به اندازه این رو خوشتر گر که دیوان غزل مدح تو گوید نشود از دوبیتی که نوشتی به دو ابرو خوشتر روی لبهای تو انگار سلیل است روان هست از آب بقا، کوثر این جو خوشتر جان فدای لب تو باد که در دیدۀ مست نقـل کردند که تو هـیـبت طاهـا داری نقل کردند که تو عصمت زهرا داری بیگمان پشت ندارد زرهات چون حیدر نقـل کـردند که تو قـدرت مـولا داری دشمنت هر که شود قبر خودش را کنده هـمه جـا پُـر شده که دیـدۀ سـقـا داری گر رجز خوان بشوی اهل زمین میلرزند این نشانی ست که از اکـبر لیلا داری تو خودت یک تنه یک کـربـبلایـی آقا این نشانی ست که از زینب کبری داری ای گـل سر سبد عـرش خـدا، یا مـولا سایه دست کریمت همه جا روی سرم حسرت روی تو عمریست به چشمان ترم هیچ کس مشـتـری سیـنـۀ تـنگـم نـشده جنس بُنجل شدهام لطف کن آقا بخـرم صبح جمعه همه گـفـتند که تو میآیی هـمه عـمـر قـسـم مـنـتظـر آن سحـرم هـوس کرب وبلا ایـن دل تـنگـم دارد یک شب جمعه حرم با خودت آقا ببرم کاش میشد که کمی گریه کن کرببلا جای تو گریه کنم ای همۀ بال و پـرم چند قرن است که جانت شده آقا برلب |